نكته ها :
واژهى «نَبتَهل» از ريشهى «اِبتهال» به معناى بازكردن دستها و آرنجها براى دعا، به سوى آسمان است واين آيه به دليل اين واژه، به آيهى مباهله معروف گشته است. مباهله، يعنى توجّه و تضرّع دو گروه مخالف يكديگر، به درگاه خدا و تقاضاى لعنت و هلاكت براى طرف مقابل كه از نظر او اهل باطل است.[۶۰]
در تفاسير شيعه و سنى و برخى كتب حديث و تاريخ مىخوانيم كه در سال دهم هجرى، افرادى از سوى رسول خدا صلى الله عليه وآله مأمور تبليغ اسلام در منطقه نجران از بلاد يمن شدند. مسيحيانِ نجران نيز هيئتى را به نمايندگى از سوى خود براى گفتگو با پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله به مدينه گسيل داشتند. با وجود گفتگوهايى كه ميان آنان و پيامبر صلى الله عليه وآله ردّ وبدل شد، باز هم آنان بهانهجويى كرده و در حقّانيّت اسلام ابراز ترديد مىكردند. اين آيه نازل شد و خطاب به پيامبر فرمود: به كسانى كه با تو محاجّه و جدال كرده، و از قبول حقّ شانه خالى مىكنند، بگو: بياييد با فراخواندن فرزندان و زنان و خودمان، خدا را بخوانيم و با حالت تضرّع و ابتهال بر دروغگويان نفرين كنيم و هر نفرينى كه دامن گروه مقابل را گرفت، معلوم مي شود كه راه او باطل است و با اين وسيله به اين گفتگو و جدال پايان دهيم.
هنگامى كه نمايندگان مسيحيان نجران، پيشنهاد مباهله را از رسول اكرمصلى الله عليه وآله شنيدند، به يكديگر نگاه كرده و متحيّر ماندند. آنان مهلت خواستند تا در اين باره فكر و انديشه و مشورت كنند. بزرگِ نصارى به آنها گفت: شما پيشنهاد را بپذيريد و اگر ديديد كه پيامبر با سر وصدا و جمعيّتى انبوه براى نفرين مي آيد، نگران نباشيد و بدانيد كه خبرى نيست، ولى اگر با افراد معدودى به ميدان آمد، از انجام مباهله صرفنظر و با او مصالحه كنيد.
روز مباهله، آنها ديدند كه پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله همراه با دو كودك و يك جوان و يك زن بيرون آمدند. آن دو كودك، حسن و حسين عليهما السلام و آن جوان، علىّبن ابىطالبعليهما السلام و آن زن فاطمهى زهراعليها السلام دختر پيامبر صلى الله عليه وآله بودند.
اُسقف مسيحيان گفت: من چهرههايى را مي بينم كه اگر از خداوند بخواهند كوه از جا كنده شود، كنده مي شود. اگر اين افراد نفرين كنند، يك نفر مسيحى روى زمين باقى نمي ماند. لذا از مباهله اعلام انصراف كرده و حاضر به مصالحه شدند.[۶۱]
اين ماجرا، علاوه بر تفاسير شيعه، در منابع معتبر اهل سنّت نيز آمده است.[۶۲]
روز مباهله، بيست وچهارم يا بيست و پنجم ماه ذىالحجّه بوده و محل آن در روزگار پيامبر صلى الله عليه وآله در بيرون شهر مدينه بوده كه اكنون داخل شهر قرار گرفته و در آن محل، مسجدى به نام «مسجد الاجابة» ساخته شده است. فاصلهى اين مسجد تا مسجدالنّبى تقريباً دو كيلومتر است. «الّلهم ارزقنا زيارته و شفاعته»
بر اساس روايتى در تفسير الميزان، دعوت به مباهله مخصوص نصارى نبوده و پيامبر صلى الله عليه وآله از يهوديان نيز براى مباهله دعوت كردند.
مباهله، خاصّ زمان پيامبرصلى الله عليه وآله نبوده است، بلكه براساس برخى از روايات، ديگر مؤمنان نيز مىتوانند مباهله كنند. امام صادقعليه السلام در اينباره دستوراتى دادهاند.[۶۳]
سؤال: در اين ماجرا تنها فاطمه زهراعليها السلام حضور داشت، پس چرا قرآن كلمهى جمع «نسائنا» را بكار برده است؟
پاسخ: در قرآن مواردى است كه خداوند از يك نفر به صورت «جمع» ياد مىكند، مانند آيه ۱۸۱ سوره آلعمران كه يك نفر از روى توهين گفت: خدا فقير است، ولى آيه به صورت جمع مىفرمايد: «الّذين قالوا انّ اللّه فقير» چنانكه قرآن درباره حضرت ابراهيمعليه السلام مىفرمايد: ابراهيم يك امّت است، با آنكه يكنفر بيشتر نبود.
گرچه پيامبر مىتوانست خود شخصاً نفرين كند وكارى به علىّ، فاطمه، حسن و حسينعليهم السلام نداشته باشد، ولى خدا و رسول، با اين عمل به ما فهماندند كه اين افراد، ياران و شريكان رسول خدا در دعوت به حقّ و هدف او هستند و همراه او آمادهى استقبال از خطر بوده و تداومگر حركت او مىباشند.
پيام ها :
۱- اگر انسان ايمان به هدف داشته باشد، حاضر است خود و نزديكترين بستگانش را در معرض خطر قرار دهد. «من بعد ما جائك من العلم»
۲- آخرين برگ برنده و سلاح برنده مؤمن، دعاست. «فقل تعالوا ندع»
۳- فرزند دخترى، همچون فرزند پسرى، فرزند خود انسان است. «ابنائنا» بنابراين امام حسن وامام حسين عليهما السلام فرزندان پيامبرند.
۴- زن و مرد در صحنه هاى مختلف دينى، در كنار همديگر مطرحند. «نسائنا»
۵ – در دعا، حالات اهل دعا مهم است، نه تعداد آنها. گروه مباهله كننده پنج نفر بيشتر نبودند. «ابنائنا، نسائنا، انفسنا»
۶- علي ّبن ابيطالب عليهما السلام، جان رسول اللَّه صلى الله عليه وآله است. «انفسنا»
۷- در مجالس دعا، كودكان را نيز با خود ببريم. «ابنائنا»
۸ – اهلبيت پيامبرعليهم السلام مستجاب الدعوة هستند. «ابنائنا، نسائنا، انفسنا»
۹- استمداد از غيب، پس از بكارگيرى توانايي هاى عادّى است. «نبتهل»
۱۰- كسى كه منطق و استدلال و معجزه، او را به پذيرش حقّ تسليم نمي كند، بايد با او مباهله كرد. «تعالوا… نبتهل»
۱۱- اگر مؤمنان محكم بايستند، دشمن به دليل باطل بودنش عقب نشينى مي كند. «ندع… نبتهل»
۱۲- استدلال را بايد با استدلال پاسخ داد، ولى مجادله و لجاجت بايد سركوب شود. «لعنة اللّه على الكاذبين»
۶۰) التحقيق فى كلمات القرآن.
۶۱) پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند: سوگند به كسى كه مرا پيامبر حقّ قرار داد، اگر مباهله انجام مىگرفت، آن وادىآتش را بر آنان فرو مىريخت. تفسير مجمعالبيان ؛ مناقب ابنمغازى، ص ۲۶۳٫
۶۲) صاحب تفسير الميزان در جلد سوّم صفحه ۲۵۷ آورده است كه ماجراى مباهله را ۵۱ نفر از صحابه به اتّفاق نظر نقل كردهاند. تفاسير كبير، آلوسى ومراغى ذيل آيه، در كتاب الكامل ابناثير جلد دوّم صحفه ۲۹۳، مستدرك حاكم جلد سوّم صفحه ۱۵۰، مسند احمد حنبل جلد اوّل صفحه ۱۸۵ و همچنين تفاسير روحالبيان، المنار و ابنكثير و بسيارى از منابع شيعى و سنّى ديگر، اين واقعه را ضبط و نقل كردهاند. در كتاب اِحقاقالحق جلد سوّم صفحه ۴۶ نيز نام شصت نفر از بزرگان اهل سنّت را آورده است كه همگى گفتهاند: اين آيه در عظمت پيامبر و اهلبيت عليهم السلام اوست.
۶۳) تفسيرنورالثقلين ج۱، ص۳۵۱ ؛ اصول كافى، ج۲، باب مباهله.
تفسير نور – سايت درسهايي از قرآن
مباهله به روایت تشیع و تسنن...
ما را در سایت مباهله به روایت تشیع و تسنن دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mobahelefestival بازدید : 179 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1396 ساعت: 11:51